معنی بقایا ماندن، اقامت کردن، مانده، اثر باقیمانده، (درجمع) ,, معنی بقایا ماندن، اقامت کردن، مانده، اثر باقیمانده، (درجمع) پ, معنی frاdا kاjbj، اrاkت lcbj، kاjbi، اec fاrdkاjbi، (bc[ku) ,, معنی اصطلاح بقایا ماندن، اقامت کردن، مانده، اثر باقیمانده، (درجمع) ,, معادل بقایا ماندن، اقامت کردن، مانده، اثر باقیمانده، (درجمع) ,, بقایا ماندن، اقامت کردن، مانده، اثر باقیمانده، (درجمع) , چی میشه؟, بقایا ماندن، اقامت کردن، مانده، اثر باقیمانده، (درجمع) , یعنی چی؟, بقایا ماندن، اقامت کردن، مانده، اثر باقیمانده، (درجمع) , synonym, بقایا ماندن، اقامت کردن، مانده، اثر باقیمانده، (درجمع) , definition,